📚 سونامی در تبار من
نوشته ی فریبا اسماعیلی

درباره ی کتاب از زبان خود نویسنده:

سالها با افتخار در اورامانات قدم زدم و به جوانان وطنم افتخار کردم. ولی غافل از انکه، طوفانی وحشتناک تبارم را برگرفت و آنچه گل شکفته بود بلعید. اینجا مرا هراسی سنگین به آغوش کشید، دیگر تحمل این همه درد جوانان وطنم را در گوشه خیابانها و کوچه های سرد بی روح نداشتم. طاقتم سر شد تصمیم گرفتم نسبت به این گردبادی که جوانان ما را به کام بیماری اعتیاد می برد بی تفاوت

نباشم.این بار با نوشتن پنجمین کتابم به اسم سونامی درتبار من، یکی دیگر از موضاعات اجتماعی جامعه ام را با قهرمانان کتابم، شیر جبار، ملک خاتون و عمو کریم به دنیای دردها قدم گذاشتم وآن را با قلمم بر روی کاغذ پیاده کردم که شاید این درد بی درمان را به جوانان وطنم و مادران ناآگاه آشنا کنم.
امیدوارم عزیزان هم وطن اورامانات بتوانند از من حمایت کنند تا همگی باهم این غول بی رحم که به اورامانت عزیز حمله ور شده از ریشه برکنیم تا نسل های آینده هم قربانی این ناآگاهی نشوند